چرا باید به احساساتمان اعتماد کنیم و به ندای قلبمان گوش کنیم؟
به زمانهایی که متوجه نشانههای قوی از سمت کائنات شدهاید، فکر کنید. اغلب توضیح منطقی برای این که شما چه چیزی را حس کردهاید، دشوار است.
شما فقط میدانید که آن یک حس درونی است. چه بخواهید آن را اعتماد به احساسات درونیتان یا پیروی از قلبتان توصیف کنید، همهی ما زمانهایی را تجربه کردهایم که شهود ما آن قدر قوی است، که نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم.
با این حال، بسیاری از افراد به گونهای تربیت میشوند تا این احساسات را سرکوب کنند و تشویق میشوند که باور کنند، این احساسات غیر قابل اعتماد هستند.پس چقدر باید به شهود اهمیت بدهید؟
در این مقاله از سایت وان جذب، به معنای واقعی دنبال کردن احساسات درونی میپردازیم، و بررسی میکنیم که این احساسات از کجا نشأت میگیرند، و به تفاوت بین دنبال کردن صدای قلبتان و اعتماد به احساساتتان، خواهیم پرداخت، و میبینیم زمانی که شما به آسانی احساساتتان را نادیده میگیرید چه مشکلی پیش میآید.
از همه مهمتر، چند مرحله اساسی پیشنهاد میدهیم که با آن میتوانید توانایی شهودی خود را تقویت کنید.
احساسات درونی ما از کجا نشات میگیرند
با سوال اصلی خود شروع میکنیم: احساس درونی چیست؟ این احساس گاهی اوقات غریزه یا شهود نامیده میشود، احساسات درونی به شما این امکان را می دهد، استدلال هایی داشته باشید که طبق اصول سنتی نیستند.
به عنوان مثال، ممکن است حستان به شما بگوید که در خطر هستید اما علت آن را ندانید، یا ممکن است شما را وادار کند که با کسی صحبت کنید، یا به جایی بروید که تا به حال نرفتهاید، اما این احساسات از کجا نشأت می گیرند؟
اولین فرض شما ممکن است، این باشد که این احساسات از دل شما نشأت میگیرد، همانطور که پیداست میلیون ها سلول عصبی در دل هست که احتمالاً در آن نقش دارند، اما مغز هم در این موضوع دخیل است.
به خصوص برخی از رویدادها و تجربیات باعث میشوند که مغز شما پیغامهایی را ارسال کند که منجر به ویژگی «آگاهی» میشود، و با احساسات درونی در ارتباط است.
تحقیقات اخیر، در روانشناسی نشان میدهد که بسیاری از احساسات درونی نتیجه پردازش سریع ذهنی است.
به عبارت دیگر، ذهن شما از طریق تمام اطلاعات ذخیره شدهی خود کار می کند، رویدادهای کنونی را با یک تجربه قبلی پیوند می دهد، و برای آن رویدادها، یک معنای پیشنهادی میدهد. همهی این اتفاقات میتواند در چند ثانیه رخ دهد.
اکنون که به درک عمیق تری از این که این احساسات درونی از کجا سرچشمه میگیرند رسیدید، میتوانیم بررسی کنیم که آیا این احساسات قابل اعتماد هستند یا خیر؟
آیا باید به احساس درونی خود اعتماد کنید؟
شما احتمالاً عبارت «همیشه به احساس خود اعتماد کنید» را شنیده اید، و حتی با توجه به تجربه شخصی تان،آن را تایید می کنید، همانطور که گفته شد، احساسات درونی شما احتمالا ناشی از پردازش سریع ذهنتان، توسط بخش هایی از ضمیر ناخوداگاهتان است.
این موضوع دلیل خوبی است که ما در مورد اعتماد کردن به احساسات درونی مان فکر کنیم، به هر حال شما به مغزتان برای ارزیابی آگاهانه شواهد اعتماد میکنید، پس منطقی به نظر میرسد که به این پردازش های کلی و سریع نیز اعتماد کنید.
مطلب مرتبط: درون اندیشی چیست؟
به طور کلی مطالعات، نشان میدهد زمانی که شما باید سریع تصمیم بگیرید، این احساسات درونی بسیار مفید هستند، و همچنین زمانی که شما میخواهید ارزیابی اولیه ای از یک مشکل داشته باشید نیز، کارآمد است.
علاوه بر این، احساسات شما میتواند چیزهایی را به شما بگوید که ذهن هوشیار شما از آگاهیتان جلوگیری میکند. اگر برای تصمیمگیری زمان دارید عاقلانه است که احساسات درونیتان را نیز در کنار سایر شواهد نظر بگیرید، زیرا احساسات درونی ارزیابی جامع تری از بررسی های جزئی است.
آیا دنبال کردن احساستان با پیروی قلبتان تفاوت دارد؟
مردم اغلب راجع به اعتماد یا دنبال کردن احساساتتان صحبت میکنند، و در عین حال میگویند که باید از قلبتان پیروی کنید، اما آیا این دو، یک چیز هستند؟
گوش دادن به ندای قلبتان یک نوع خاص دنبال کردن احساساتتان است،در واقع اعتماد به قلبتان به معنای اعتماد به احساسات درونی است که به روابط عاطفی مربوط میشود.
برای مثال، دنبال کردن عشق با وجود تمام تفاوتها یکی از نمونههای گوش دادن به قلب است، و همینطور اعتماد کردن به کسی، با وجود اینکه می ترسید دوباره صدمه ببینید، مثالی از دنبال کردن قلبتان است.
بین قلب و احساس درونی تفاوتی نیست، بلکه جدال بین احساس (یا قلب) وعقل است. از طرف دیگر به احتمال زیاد شما تا به حال بین احساس و عقل، که بی طرفانه و منطقی است،گیر کردهاید.
اگرچه مغز شما درسهای قابل اعتمادی برایتان دارد، اما نادیده گرفتن احساستان نیز شما را با مشکلات جدی روبرو میکند.اکنون علت را، دقیق تر بررسی میکنیم.
وقتی احساسات درونی خود را زیر سوال می برید چه اتفاقی میافتد
اگراحساسات درونی خود را، به جای استفاده کردن از آنها در حالی که، منبعی سودمند هستند، زیر سوال ببرید، مانع از پیشرفتتان میشوید.چنانچه از همراه شدن با احساساتتان میترسید، چهار مورد از مشکلاتی که ممکن است با آن مواجه شوید، در اینجا ذکر شده است. این مسائل در همهی ابعاد زندگی شما ظاهرمیشود از دوستیها و روابط شما گرفته تا زندگی کاری و فعالیتهای خلاقانهیتان.
همانطور که در بخشهای بعدی بررسی میکنیم، اگر از قدرت شهود و غرایز خود استفاده کنید میتوانید بر این موانع غلبه کنید.
همیشه نشخوار ذهنی کردن
عمل بر اساس شهود و احساسات درونی، بر اساس درک غریزی است. گاهی اوقات تنها چند ثانیه طول میکشد. اما در مقابل اگر احساساتتان را سرکوب کنید به راحتی میتوانید بیش از حد، به فکر کردن بپردازید.
به عبارت دیگر، شما آنقدر یک اتفاق یا یک موقعیت را تحلیل میکنید که از پا می افتید. در نهایت شما به استدلال منطقی بیش از حد اهمیت می دهید و زمانی که به جوانب مثبت و منفی کارها نگاه می کنید، به خود آزار می رسانید.
زمانی که بسیار زیاد به مشکلات احتمالی که ممکن است با آن روبه رو شوید فکر کنید، از درک شهودی ارزشمندتان دور میشوید.
برای مثال، فرصتی برای درخواست یک شغل برایتان پیش میآید و احساس اولیهی تان به شما میگوید که به دنبال آن بروید. اگر از انجام این کار بترسید، برای خود دلیل می تراشید تا آن کار را انجام ندهید، در این موارد، فکر شما آزاد و طبیعی نیست،بلکه فقط توجیه میکند تا شما را از رشد باز دارد.
از خودتان بپرسید
اگر به شهود خود اعتماد ندارید، میتوانید در شک و تردید خود بمانید، میتوانید، هر چیزی که فکر میکنید و احساس میکنید را زیر سوال ببرید.
شما آن چیزی را که برای شما بهتر است را از دست میدهید و به جای آن، مدام از خود میپرسید «اگر این کار را انجام دهم دیگران من را کمتر دوست خواهند داشت؟» یا «قبل از اینکه دنبال این فرصت بروم باید کار دیگری انجام میدادم؟»
همانطور که میبینید، تمرکز شما به بیرون است و شروع به ارزیابی خود بر اساس استانداردهای ساخته شده توسط جامعه یا مردم میکنید.
با این اوصاف، حتی اگر احساسات درونی قوی دارید خوب است که از خود سوالاتی بپرسید سوالاتی از قبیل اینکه «اگر این کار را انجام بدهم چه احساسی نسبت به خودم خواهم داشت» و یا «آیا درست است که من این کار را انجام بدهم»
ترفند های زیر به شما کمک می کند تا سوالات خود را کاهش دهید و روی سوالات مناسب تمرکز کنید.
اجازه بدهید دیگران کنترل شما را در دست بگیرند
نادیده گرفتن احساساتتان باعث میشود دیگران بتوانند شما را تحت فشار بگذارند، اغلب ما منتظر هستیم کسی به ما بگوید که میخواهد چه کاری انجام بدهد یا دوست دارد ما چه کاری انجام بدهیم این افراد، ممکن است عزیزان ما (به خصوص افراد مسن تر مانند پدر و مادر) و یا افراد مورد اعتماد ما (مانند رئیس یا مربیان ما) باشند. اگر به آنها اجازه بدهیم که نیازها و ترجیحات خود را به ما بگویند میتوانند در تصمیمات ما اثر بگذارند.
اساساً شخصی که تلاش میکند تا دیگران از اینکه برای او تصمیم بگیرند دست بردارد، در نهایت خودش تصمیم گیرنده است، حتی اگر نداند چه چیز برای او بهتر است.
با این حال، اگر غرایز و احساسات درونیتان را دو عامل اصلی برای تصمیمگیری هایتان در نظر بگیرید دو فایده خواهد داشت اول اینکه، خیلی سریع تصمیم میگیرید و از تاثیر زیاد دیگران بر تصمیم گیری هایتان جلوگیری میکنید.
دوم اینکه، با وجود فشارهای دیگران خودتان تصمیم گیرنده اصلی هستید، زیرا شما شهود خود را بهعنوان قدرت اصلی در نظر گرفته اید.
تجربیات بد قبلی
تجربه های دردناک گذشته، یکی از رایجترین و در عین حال پیچیدهترین مسائلی است که در نادیده گرفتن احساساتتان نقش دارد.
به عنوان مثال، اگر در دوران کودکی یا در روابط نزدیک تجربه بدی دارید، اینکه در بزرگسالی به خود اعتماد کنید دشوار است.
خصوصاً اگر توسط شخص دیگری (خواه دوست، معشوق، والدین یا، کارفرما) مورد استفاده قرار گرفته باشید، ممکن است، غریزه و حستان را باور نداشته باشید. حتی اگر متوجه شوید که این افراد یا تجربیات شما را به اشتباه انداخته اند، رهایی کامل از این باورهای منفی بسیار دشوار است.
اگر فکر میکنید که درد گذشته، یکی از مواردی است که مانع از تنظیم احساساتتان می شود بهترین کاری که می توانید انجام بدهید این است که آن را درمان کنید
چه بخواهید از معالجه استفاده کنید یا خاطره نویسی یا از نوعی هنر، تقویت خود برای احیای شهود، بسیار مهم است.
چگونه اعتماد به خود، حس ششمتان را تقویت میکند
یکی از درسهای فوق این است که، بین اعتماد و شهود ارتباط نزدیکی است
به خصوص، اگر می خواهید احساسات درونیتان را حس، و دنبال کنید باید به خودتان اعتماد کنید.
اکنون می بینیم که چه چیزی باعث ایجاد چنین اعتمادی میشود سپس راههای عملی، برای ایجاد آن در زندگی روزمره را بررسی می کنیم.
ایجاد اعتماد به خود، واقعا به چه معناست؟
اعتماد به خود در سه عامل اصلی خلاصه میشود:
شناسایی و بیان نیازهایتان، پایبندی به استانداردهای که تعیین کرده اید، و باور داشتن به اینکه، میتوانید از پس مشکلات بر آیید.
در ادامه چند مثال نشان دهندهی اعتماد به خود است که شامل موارد زیر می باشد
- تمرین تمرینات ذهن آگاهی، برای لمس احساساتتان و تاثیرات جسمانی
- ارتباطاتی که در روابط میان فردی نیاز دارید
- باور داشته باشید که نیازهای شما به اندازه نیازهای دیگران حائز اهمیت است
- پایان دادن به روابط بین فردی زمانی که افراد از خط قرمزهای شما را رد میکنند
- انتخابهایی کنید که به صورت مداوم ارزشهای اصلی شما را بیان کند
- ریسک کردن و دانستن این که اگر همه چیز طبق برنامه پیش نرود، میتوانید ادامه دهید
- به درس هایی که از شکستهایتان میگیرید توجه کنید و اعتماد به نفس خود را از دست ندهید
چگونه به خود اعتماد داشته باشیم و به احساسات خود اطمینان داشته باشیم
اکنون ممکن است احساس کنید که میدانید اعتماد کردن به خود چگونه است، اما در واقع چگونه به خود اعتماد میکنید؟
چگونه میتوانید در شناسایی و عمل به احساسات درونیتان اطمینان داشته باشید؟
چهار راه است که میتوانید انجام دهید تا تقریبا بلافاصله اعتماد به خود را افزایش دهید.
با افزایش خود اگاهی، شروع به اعتماد به خود کنید
افزایش خودشناسی به شما کمک میکند تا به قضاوتهای خود اعتماد کنید، به ویژه در این مورد که چه چیزی برای شما خوب است، هر چه بیشتر با خود آشنا شوید، راحت تر میتوانید یک زندگی واقعی داشته باشید.
مطلب مرتبط: خودآگاهی شما چیست و چرا ما خودپذیری را نادیده می گیریم؟
هنگامی که احساس اعتماد به نفس بیشتری نسبت به خود کنید، اعتماد کردن به خود آسان و آسان تر میشود
داشتن یک دفترچه خاطرات، در اینجا می تواند به شما کمک می کند تا بازتاب کلی از خود داشته باشید. چند سوال برای شروع:
- ده کلمه که شما را توصیف میکند؟
- سه چیز که در رابطه ی دوستانه یا عاشقانه نیاز دارید؟
- بزرگترین ترس شما چیست؟
- در سه سال اینده خود را کجا میبینید؟ در پنج و ده سال اینده چطور؟
با خارج شدن از منطقه امنتان، شروع به اعتماد کردن به خود کنید
با خروج از منطقه امنتان به راحتی میتوانید اعتماد به نفس پیدا می کنید، و به راحتی با هر چیزی کنار بیایید. ما اغلب با قوانین و مرزهایی که خودمان ایجاد کرده ایم، خود را محدود می کنیم و مانع از رشدمان میشویم.
در نتیجه تا زمانی که یک چیز جدیدی را امتحان نکنید، نمی دانید که چقدر قدرتمند و توانا هستید.
با اجازه دادن به خود برای کشف ناشناختهها و روبه رو شدن با چالشهای جدید، متوجه شایستگی های خود میشوید.
حتی اگر همه چیز طبق برنامه پیش نرود، نشانههایی که از پایبندیتان است، به شما کمک میکند تا ایمان خود را به تواناییهایتان تقویت کنید.
به طور خلاصه شما یاد میگیرید که به تمام ابعاد خود، از جمله احساسات درونیتان، اعتماد کنید.
با دل سوز شدن نسبت به خودتان، به خود اعتماد کنید
قبلا اشاره کردیم که اعتماد به خود، شامل قبول و برآورده کردن نیازهای خودتان است، بخشی از این کار تلاش بیشتر برای دلسوزی به خود است.
سعی کنید مانند یک دوست با خود به مهربانی صحبت کنید. برای مثال از خود انتطار نداشته باشید که عالی باشید.
اشکالی ندارد، اگر کارها را اشتباه انجام بدهید، یا آنطور که میتوانید عمل نکنید. مراقب منتقد درونی خود باشید و حواستان به خودگویی های منفی باشد، و برای مبارزه با آن، با جدیت تلاش کنید.
برای مثال، باید با صدای بلند به منتقد درونی خود پاسخ دهید، یا برای مقابله با باورهای منفی قدیمی پیام های مثبت جدید بنویسید.
با استفاده از تجسم خلاق، به خود اعتماد کنید
تجسم خلاق فرآیندی است، که طی آن شما خود را در حال انجام کارهایی که میخواهید، تصور میکنید.
برای مثال ورزشکاران ممکن است خود را در حال زدن یک ضربه عالی توپ گلف تصور کنند.
شما میتوانید تصور کنید که تصمیمات درست و مطمئن میگیرید و با انجام مداوم این کار دیدگاه خود را نسبت به خودتان عوض میکنید.
یا می توانید یک آلبوم عکس، ایجاد کنید و در آن تصاویری را جمع آوری کنید که نشان دهنده ی این است که میخواهید خود را چگونه ببینید.
این آلبوم میتواند از برش تصاویر، عکس ها، نقاشی ها، و کلمات ساخته شود.
همه چیز خوب پیش میرود تا زمانی که این البوم شما را تشویق کند که به اهداف خود فکر کنید، و اعتماد به نفس خود را در تصمیم گیریهایتان تقویت کنید.
برای تصمیم گیری درست، به خود اعتماد کنید
در نهایت برای این که نهایت استفاده خود را از احساس درونی، کنید باید به خودتان اعتماد کنید که تصمیم درستی میگیرید. شما در اعماق قلبتان، میدانید که چه چیزی برای شما بهتر است.
ذهن هشیار شما انواع دلایل«منطقی» میآورد تا از تصمیمگیری بپرهیزید و در منطقه ی امن بمانید،زیرا ذهن میخواهد امنیت شما حفظ شود.
بابت داشتن ذهن هوشیار سپاسگزار باشید اما یادتان باشد که اساساً اشتباه است، به جای آن،صدای دیگری ایجاد کنید و به آن گوش کنید، صدایی که به شما میگوید، میتوانید هرکاری انجام دهید. سعی کنید بیشتر اوقات به این صدا گوش کنید.
برای انجام این کار باید نظرات دیگران را کنار بگذارید، و به خود یاداوری کنید در زندگی شما، این نظر شماست که اهمیت دارد.
در حالی که هیچ تضمینی وجود ندارد که همه چیز آسان خواهد بود، اما اگر قلب و احساستان را دنبال کنید چیزهای زیادی برای تجربه و لذت بردن است.
قلب خود را دنبال کنید: از نقطه ی قصد خود، استفاده کنید
ما تا به حال تاکید کردهایم که چقدر اعتماد قلبتان مهم است.
برای یادگیری انجام موثرتر آن، دانستن در مورد نقطه قصد مفید است، شما می توانید به نقطه قصد، جایی که ذهن و قلب شما یکدیگررا ملاقات میکنند فکر کنید.
وقتی به این نقطه دقیق اتصال دسترسی پیدا میکنید بینشهای عمیقتری در مورد آنچه که در زندگی میخواهید، پیدا میکنید.
این نقطه بین شهود و عقلانیت قرار دارد، میتوانید از آن استفاده کنید تا از اختلافاتی که باعث تردید و جنگ درونی میشود، رها شوید.
در زندگی روزمره، می توانید با نوشتن آنچه قلبتان و در کنار آن،مغزتان به شما میگوید، به نقطه ی مورد نظر، دسترسی پیدا کنید، و نقطه ی همزمانی این روند، قصد، نامیده میشود.
در جایی که این دو قسمت، با هم توافق دارند, قلب با ذهن هماهنگ است.
به احساسات شهودی خود توجه کنید
اگر عادت ندارید به احساساسات خود اعتماد کنید و از آنها را دنبال کنید، برای آگاهی بیشتر، به زمان و تلاش نیاز دارید. برای هماهنگی با شهود میتوانید این چند کار را انجام دهید.
یکی اینکه هنگام تصمیمگیری، نفس عمیق بکشید و مدیتیشن کنید و به سادگی اجازه دهید، شهودتان، در اگاهیتان جریان یابد، بدون قضاوت به آنها توجه کنید، و به عنوان نشانه ای از لطف یک انتخاب خاص، با آنها رفتار کنید
یکی دیگر از ترفندها، این است که بدون ویرایش، هر آنچه در ذهنتان هست را بنویسید، باید یک لیستی با عنوانهایی که به زندگی کاری، زندگی اجتماعی، خانوده، و سرگرمیهایتان مربوط میشود، را بنویسید.
سپس زیر هر کدام، اولین کلمه ای که به ذهنتان می آید را بنویسید.
شما میتوانید این کار را برای هر تصمیم، یا هر چیز مهم در زندگیتان انجام دهید.
بر ذهن اگاهی تمرکز کنید
همانطور که گفته شد، مدیتیشن به شما کمک میکند تا صداهای اضافی را کنار بگذارید، و بر احساسات خود تمرکز کنید، با این حال ارزش آن را دارد که تمرین ذهن آگاهی طولانی مدت را دنبال کنید، که مطلوب آن یک بار در روز است.
این کار، به شما کمک میکند تا عادت خود را بدون انتقاد، مشاهده کنید، یک تمرین ذهن آگاهی موثر،مستلزم اسکن بدن است. کافی است چند دقیقه بنشینید نفس عمیق بکشید و سپس توجه خود را بر بدن خود متمرکز کنید.
از سرتان شروع کنید و تا پا، پایان دهید، توجه کنید که هر قسمت چه حسی دارد، کجا ارامش دارید، کدام قسمت ها احساس ناراحتی میکنید، آیا درد دارید؟ آیا قسمت های خاصی از بدنتان احساس خوبی دارد؟
در پایان، بدن شما منبع قابل توجهی از شهود است، بنابراین تنش و ارامش ناشی از تمرینات اسکن بدن، میتواند برایتان مفید باشد.
برای مثال گرفتگی های شایع در ماهیچههای شما میتواند ناشی از اضطراب، یا نارضایتی از وضعیت فعلی تان باشد. در عین حال، اگر احساس رهایی و خوبی میکنید، شما احتمالا در مسیر درست هستید.
بیاموزید که چگونه استفاده کردن از قدرت انرژی قلبتان را نشان دهید، و به شهود خود اعتماد کنید
در حال حاضر شما درک بیشتری از احساسات درونی خود دارید میدانید که یکی از راههای دنبال کردن احساس، پیروی از قلب است، و میدانید که بدون احساسات درونی به راحتی، در تجزیه و تحلیل ها، غرق میشوید.
همچنین شما روش ها و تمرینات خاصی دارید تا بتوانید احساسات درونی خود را تنظیم کنید و اعتماد به خود، را افزایش دهید.
با این حال، همیشه جایی برای پیشرفت است به خصوص اگر صحبت از شهود برای نشان دادن رویاهایتان باشد، اگر میخواهید از انرژی قلبتان برای افزایش ارتعاش و ایجاد زندگی دلخواه خود استفاده کنید، ما به شما کمک میکنیم.
بر اساس درکی که الان از فاصلهی بین ذهن و قلبتان دارید، برنامه ی ریشه یابی ما، به شما کمک میکند تا از نقطه ی قصد خود، که کلید باز کردن آن فضای قدرتمند بین ذهن و قلبتان است، استفاده کنید.