باور های منفی را چگونه از بین ببریم؟

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که کنترل زندگیتان را در دست ندارید؟ تا به حال احساس کرده‌اید که چیزی در اعماق وجود شما هست که مانع شادی شما می‌شود؟

گاهی‌اوقات، ما می‌توانیم بدترین دشمن خود در زندگی‌مان باشیم و بیشتر وقت‌ها از از آن غافل می‌شویم. این به آن معنا نیست که شما مشکلی دارید. به این معناست که شما باورهای مرکزی منفی دارید که عمیقاً ناخودآگاه شما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

شاید کنجکاوید که ارزش‌ها و باورهای مرکزی چه هستند؟ باورهای مرکزی چیزی نیست جز فرضیاتی که ما در مورد خود و ارزشهای‌مان و جهان اطرافمان داریم. بیایید ارزش‌های اصلیمان را بشناسیم و کنترل کامل زندگی خود را در دست بگیریم.

باورهای مرکزی چه هستند و چگونه شکل می‌گیرند؟

باورهای مرکزی فردی، باورها و ارزش‌های اساسی در مورد خودمان و دیگران و جهان بینی ما هستند. باورهای مرکزی، پایه‌های ذهنی ما هستند که بر تمام اعمال و تجربیات ما در جهان تاثیر می‌گذارد.

آن‌ها به صورت روزانه با هر فکر و انفعالی، رفتارهای ما را کنترل می‌کنند. اساساً نتیجه‌ی زندگی ما براساس باورهای مرکزیمان است.

باورهای مرکزی هم از تجربیات درونی و بیرونی شکل می‌گیرد. که این تجربیات شامل چیزهایی است که به ما گفته شده، چیزهایی که درمورد آن فکر کرده‌ایم و چیزهایی هم که یاد گرفته‌ایم.

بسیاری از این تجربیات از جامعه‌ای که در آن زندگی می کنیم بدست می‌آید. اعتقادات نیز از جامعه‌ی دیگری مانند کلیسا (مسجد) که به آن اعتقاد داریم می‌آید.

بعضی از ما کورکورانه از باورهایی که این موسسه‌های مذهبی می‌گویند پیروی می‌کنیم، کورکورانه عقاید والدین‌مان را دنبال می‌کنیم، همچنین اعتقاداتمان آن چیزی است که دوستانمان به ما می‌گویند یا حتی از آنچه در تلویزیون می‌بینیم پیروی می‌کنیم.

سال به سال و آهسته آهسته مجموعه‌ای از عقاید و باورهایی بدست آوردیم که شاید فقط برخی از آن‌ها متعلق به خودمان باشد. برخی از باورهای شخصی شما چیست؟

مثال‌های رایج باورهای مرکزی منفی چه هستند

اگرچه ممکن است فکر کنیم همه‌ی ما افرادی مثبت اندیش هستیم و باورهای مرکزی منفی ندارم، اما باید آن‌ها را بررسی کنیم.

باورهای منفی مانع داشتن یک زندگی عالی می‌شوند، به لیست زیر نگاه کنید و اگر تا به حال یکی از آن‌ها را به خود گفته‌اید یعنی باورهای مرکزی منفی دارید.

  • من بی ارزشم
  • من باهوش نیستم
  • من به اندازه‌ی کافی خوب نیستم
  • من یک شکست خورده هستم
  • من یک بازنده هستم
  • من تنبل و بی انگیزه هستم
  • من همیشه بدهکارم

در مورد جهان نیز باورهای منفی هست اگر تا به حال عبارت‌های زیر را گفته‌اید یعنی در مورد جهان نیز باورهای مرکزی منفی دارید.

  • زندگی ناعادلانه است
  • عموم مردم آدم‌های بدی هستند
  • به کسی اعتماد نکن
  • همه‌ی سیاستمداران فاسد هستند
  • دنیا بر علیه من است

همه‌ی این نمونه‌های رایج منفی ممکن است باعث ناراحتی شدید شما شوند و تمام قدرت فردی شما را از بین ببرند و نه تنها منفی‌گرایی بیشتری را وارد زندگی شما می‌کند بلکه این دیدگاه نامتعادل، واقعیت را به قدری کمرنگ می‌کند که تمام تفکر انتقادی‌تان از بین می رود. فهرستی از ارزش‌ها و باورهای خود تهیه کنید.

مثال‌های باورهای مرکزی مثبت چه هستند

باورهای مرکزی مثبت برای داشتن یک زندگی شاد و موفق بسیار مهم هستند. این باورها به ما کمک می‌کند تا صبح بیدار شویم و با انگیزه بمانیم و قدرت فردی خود را حفظ کنیم. ارزش‌های اصلی خوب، ما را یک فرد متمرکز نگه می‌دارد.

در ادامه لیستی از باورهای مرکزی مثبت را ببینید.

  • من توانمندم
  • احساس اعتماد به نفس کنید
  • من به خودم و توانایی‌هایم ایمان دارم
  • زندگی بی نقص نیست اما با این وجود عالی است
  • مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد هنوز چیزهایی زیادی برای شکرگزاری هست
  • خوشبختی من فقط به خودم و تفکرم بستگی دارد نه دیگران
  • من مسئولیت اشتباهاتم را می‌پذیرم
  • اینکه دیگران درمورد من چه فکری می‌کنند به من مربوط نیست
  • من خودم را دوست دارم

باورهای مرکزی مثبت به این معنا نیست که همیشه مثبت باشند. همانطور که افراد خوش‌بین همیشه روزهای خوبی ندارند. خوش بین‌ها فقط انتخاب می کنند که باور کنند فردا روزی بهتری خواهد بود. باورهای مثبت عادلانه و متعادل هستند. این نمونه‌های مرکزی باورها حقایقی صادقانه از تجربیات بدست آمده هستند.

غلبه بر باورهای مرکزی منفی

باید شروع به زیر سؤال بردن باورهای مرکزی منفی خود کنیم و از خود بپرسیم چرا چنین احساسی داریم.

این حرف را از کجا یاد گرفتم؟ از خودم آمده یا شخص دیگری باعث آن شده؟ آیا یک تجربه‌ی بد باعث این نوع جهان بینی من شده و آیا باید در مورد آن تجدید نظر کنم؟

این‌ها سؤالات انتقادی خوبی هستند. هنگامی که ما باورهای مرکزی خود را عوض کنیم درواقع واقعیتمان را عوض می‌کنیم (زندگی خود را تغییر می دهیم.)

باورهای مرکزی خود را یکی یکی شناسایی کنید

برای اینکه باورهای مرکزی خود را دقیقاً بشناسیم باید برای کشف آن‌ها وقت بگذاریم. یکی یکی آن‌ها را شناسایی کنید. ابتدا یک لیست از باورهای مرکزی تهیه کنید. می‌توانید از مثال‌های باورهای مرکزی که در قسمت بالا ذکر شد استفاد کنید. باورهای مرکزی را بنویسید و زیر آن‌ها یک سوال چرا، کی، کجا و چه سوالی را اضافه کنید.

می‌توانید از مثال زیر استفاده کنید و بنویسید.

باورهای مرکزی منفی:

(زندگی ناعادلانه است)

  • چرا احساس می‌کنم که زندگی ناعادلانه است؟
  • از کی باور کردم که زندگی ناعادلانه است؟
  • از کجا همچین باوری پیدا کردم؟ از خودم یا شخص دیگری باعث آن شد؟
  • چه اتفاق خاصی افتاد که باعث شد من چنین باوری داشته باشم؟

باور مرکزی مثبت:

(من کسی که هستم را دوست دارم)

  • چرا خودم را دوست دارم؟
  • از کی شروع به دوست داشتن خودم کردم؟
  • از کجا این باور را دارم؟ خودم باعث شدم یا دیگری؟
  • چه اتفاق خاصی رخ داد که من این باور را دارم؟

همانطور که می بینید با پرسیدن سؤالات زیاد در مورد هر باور مرکزی می توانیم آن را موشکافی کنیم و بفهمیم واقعاً که هستیم و به چه چیزی باورداریم.

چگونه باور منفی بر زندگی شما تاثیر می‌گذارد

باورهای منفی می توانند زندگی ما را از راه های مختلف فیزیکی، احساسی، مالی و معنوی تحت تاثیر قرار دهند. این نوع باورها باعث می‌شوند که ما نتوانیم از تمام توانایی‌های خود استفاده کنیم.

مثل تلاش برای بالا رفتن از کوه است درحالی که یک تخته سنگ بسیار بزرگ روی دوش شماست. می‌توانید برای بالا رفتن تلاش کنید اما به قله نخواهید رسید. باورهای منفی ما را سنگین می‌کنند و ما را برای رسیدن به آنچه می‌خواهیم باز می‌دارند.

داشتن یک باور منفی مانند »به هیچ‌کس نمی‌توان اعتماد کرد»  شما را از یک رابطه‌ی عالی باز می‌دارد.

باور منفی »زندگی ناعادلانه است» یک طرز فکر کمبود ایجاد می‌کند که باعث می‌شود باور کنید که همه نمی‌توانند زندگی خوبی داشته باشند.

داشتن باور مرکزی اینکه شما یک شکست خورده هستید، همه ی دستاوردهای فعلی و آینده ی شما را از بین می‌برد. قبل از اینکه حتی فرصتی برای اوج گرفتن داشته باشید، بال‌های خودتان را می برید.

این باورهای منفی خودکار را قبل از اینکه تمام زندگیتان را خراب کنند، پاکسازی کنید.

قدرت باور: به آن باور دارید؟

خودباوری همه چیز است. داشتن قدرت باور برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی بسیار مهم است. باور یعنی حین حرکت به سمت اهدافمان به توانایی هایمان اعتماد داشته باشیم.

گذشته‌ی ما می‌تواند بر تمامی کارها و تجربیات ما در زمان حال تاثیر منفی بگذارد. اگر در گذشته یک شکست در زمینه‌ی خاصی داشتیم می‌تواند برای ما یک تداعی دردناک باشد که باعث می‌شود از موقعیت‌های خاصی اجتناب کنیم.  باورهای مرکزی منفی می‌توانند ما را از مسیر خارج کنند.

دقیقاً به همین دلیل ما به باورهای مرکزی مثبت بیشتری برای مقابله با احساس نالایق بودن و رنج نیاز داریم.

در تاریک ترین زمان‌ها استرس و اضطراب داریم و احساس عدم اعتماد می‌کنیم، این قدرت باور است که به ما شجاعت می‌دهد تا رو به جلو حرکت کنیم.

وقتی کسی که هستید را دوست دارید و برای خودتان ارش قائل هستید، با اعتماد به نفس و قدرت به حرکت خود ادامه می‌دهید. موانع همیشه تبدیل به فرصتی برای یادگیری می‌شوند که باعث می‌شوند یاد بگیرید چطور از آن ها عبور کنید، از روی آن‌ها بپرید یا آن ها را دور بزنید. خودباوری همراه با اشتیاق زیاد برای زندگی ضروری است.

شکل‌های پنهان مقاومت خود را شناسایی کنید

در زمینه‌ی بهره‌وری و تحقق ما ناخودآگاه هر روز با شکل‌های مختلف مقاومت سروکار داریم.

ارزش‌های اصلی ما دائماً توسط احساسات ما به چالش کشیده می‌شوند و انگیزه‌ها و دوره‌های استراحت ما به شکل سیستم خود تنظیمی شکل می‌گیرد. برای مثال، من واقعاً باید این کار را انجام دهم، من باید آن کار را انجام دهم و باید اتاقم را مرتب کنم.

من باید با آن شخص تماس بگیرم و آن ایمیل‌ها را ارسال کنم. بی نظمی و تعویق انداختن کارهای کوچک باعث می‌شود که دائماً ارزش های اصلی خود را زیر سؤال ببریم.

چرا این کارها را به تعویق می‌اندازم؟ اگر برای دوستی و روابط ارزش قائلم چرا با آن ها تماس نمی‌گیرم؟

باورهای ثانویه در درون شکاف‌ها ظاهر می‌شوند.

باورها و ارزش‌های ثانویه در برابر تغییر انعطاف پذیرند، آن‌ها با توجه به راحتی و مدیریت زمان و عوامل دیگر می‌توانند تغییر کنند.

گاهی بعضی چیزها برای ما اولیت بالاتری دارد و برای آن ها ارزش بیشتری قائل هستیم که باید در زندگی روزمره‌یمان آن‌ها را داشته باشیم. قدرت ارزش‌های مان از هر جنبه باید یکپارچه باشد.

باورهای مرکزی منفی خود را رد کنید

راه از بین بردن باورهای مرکزی منفی ما تجزیه و تحلیل و رد آن‌هاست. قبلاً در این مقاله به شناسایی باورهای مرکزی منفی پرداختیم. اغلب این باورهای مرکزی منفی ناشی از عدم درک درست از رویدادها و شرایط خاص است.

یک نفر قلب شما را شکست پس نتیجه می‌گیرید که همه‌ی روابط بد هستند. تمایلات ما به باورهای منفی به این تجربیات کمک می‌کنند تا این باورهای منفی ما را کنترل کنند.

بسیاری از مردم شکست در روابط عاطفی را تجربه می‌کنند اما با این حال وارد رابطه ی دیگر می‌شوند و عشق را پیدا می‌کنند.

هیچ تجربه‌ای زندگی ما را تعریف نمی‌کند مگر اینکه خودمان این اجازه را بدهیم. این تجربیات چطور می‌توانند با سایر جنبه‌های زندگی ما مرتبط باشند؟ برای مثال، شاید اگر همیشه مشکل مالی داشته‌اید باعث شده فکر کنید پول بد است و دستیابی به آن سخت است.

درحالیکه شاید شما فقط در مسیر شغلی اشتباهی هستید و هیچ زمانی را برای ایجاد درآمد واقعی برای خود سرمایه گذاری نمی‌کنید. A همیشه برابر باB نیست. باورهای منفی خود را رد کنید.

ایجاد باورها و ارزش های اصلی خوب

به عنوان یک انسان زمانی که بر اساس ارزش‌ها و باورهای خود زندگی می کنیم، رضایت ییشتری داریم . وقتی به ارزش‌های خود احترام نمی‌گذاریم رنج می‌بریم. برای ایجاد ارزش‌های خوب باید آن‌ها را بنویسیم و دسته‌بندی کنیم.

مقوله‌هایی مانند صداقت، اشتیاق، درستکاری و هدف .سپس می‌توانیم از آن جا چندین ارزش اصلی موردنظر خود را به دست آوریم.

صداقت

من همیشه به صادق بودن با خودم باور دارم.

من باور دارم که باید با همسر و همکاران و دوستانم کاملاً صادق باشم حتی اگر ناراحت‌کننده باشد.

اشتیاق

من به ارزش اشتیاق در هرکاری که انجام می دهم باور دارم و اگر اشتیاق نداشته باشم آن را ادامه نمی‌دهم.

من مشتاق زندگی هستم، اگر نیستم باید دلیل آن را بفهمم.

درستکاری

من به درستکار بودن فردی باور دارم.

من باور دارم همه باید پاسخگوی افکار و اعمال خود باشند.

هدف

من تمام زندگی‌ام را با هدف زندگی می‌کنم.

هدف من مهمترین انگیزه در زندگی من است.

باور من این است که هرکس باید هدف خود را در زندگی پیدا کند.

از این دسته بندی‌ها برای سازماندهی ارزش‌های اصلی خود استفاده کنید .دسته‌بندی‌های جدیدی بنویسید و ببینید چه ارزش‌هایی دارید.

روی چیزهای خوب تمرکز کنید

همیشه به یاد داشته باشید انرژی جایی است که در آن جا جریان دارد.

ما هرروز چیزی را که به آن فکر و احساس می کنیم جذب می‌کنیم.

بیایید اکنون تصمیم بگیریم که روی چیزهای خوب تمرکز کنیم. تمکز روی چیزهای خوب، خوبی و فراوانی بیشتری به زندگی شما وارد می‌کند.

انجام هرکار دیگری (منفی بافی) منجر به شرایط و اتفاقات منفی بیشتری می‌شود.

اگر می‌خواهید به هر طریقی زندگی بهتری داشته باشید روی چیزهای خوب زندگیتان تمرکز کنید.

وقت آن است که روی چیزهایی تمرکز کنید که شما را خوشحال کند و به شما انگیزه بدهد که صبح ها از خواب بیدار شوید. روی چیزهای خوب تمرکز کن.

اخبار و سرگرمی‌هایی که می بینید را به چالش بکشید

کل این فرایند برای به چالش کشیدن باورها و ارزش هایمان است. همانطور که قبلا گفتیم باورهای ما می‌تواند ناشی از منابع بیرونی باشد. توجه و نظارت بر نوع اخبار و سرگرمی‌هایی که می‌بینیم و انجام می‌دهیم، بسیار مهم است.

شرکت‌ها دستور کار و ارزش‌هایی دارند که ممکن است با ارزش‌های شما همسو نباشند. جذب اطلاعات و داشتن ارزش از این طریق چرخه ی خطرناک و مشکوکی است.

 این اطلاعات می‌تواند اضطراب شما را افزایش دهد و شما را از مسیرتان دور کند. نه تنها بر محتوای مطالب، بلکه بر میزان زمانی که صرف آن می‌کنید نیز نظارت کنید. دیدن یا شنیدن منفی‌گرایی مدام به شما کمکی نمی‌کند. روی خود، هدف و باورهایتان متمرکز بمانید. درآخر، امیدواریم از این مقاله سایت وان جذب نکات مهمی را یاد گرفته باشید.

منبع
thelawofattraction

تیم وان جذب

سایت وان جذب اولین و کامل ترین مرجع آموزش قانون جذب و موفقیت در ایران با آپدیت روزانه، پیشنهاد می کنیم اگر به دنبال این هستید که جزء یک درصد موفق و سطح بالای جامعه باشید، مطالعه روزانه را در برنامه خود جای دهید، خواندن روزانه مقالات سایت وان جذب هم می تواند یک عادت مفید برای شما باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا